امروز عشتم مارس، روز جهانی زنه. هیچ حس خاصی ندارم. میفهمم تلاشها ومبارزات زنانه رو و تحسینشون میکنم اما نمیتونم انکار کنم که نسبتی با خودم نمیبینم. من زن نبودم. هیچوقت انگار زنانه زندگی نکردم. هیچمدل هویتی رو از جنسیتم درک نکردم. هر انچه از احساس نیاز و تلاش و تحسین در این روز میبینم، صرفا بهعنوان یک تماشاچی است نه بیشتر. خودم در این قصه نیستم. مثل خیلی قصههای دیگه که هیچ سهمی ازشون نداشتم. یک «همیشه محروم»، یک «همیشه فراموششده» که خودم هم نمیفهمم چقدر در این محرومیت و فراموش.شدگی مقصرم.
فقط دلم مسخواد تموم شه. امروز روز چندمه؟ هفدهم؟ هجدهم؟ خودت بشمار خدای من و عجله کن! این یک بار رو اجابت کن